o*o*o*o*o*o*o*o
خاتون چه کشیدی
برادرانت کو
پس چرا به تنهایی راهی می شوی؟
راستی خاتون
علم عباس بر دوشت که سنگینی نمی کند؟
سختت نیست که تا شام بر دوش بکشانی و از یک سو مراقب رقیه باشی تا به نیزه ها چشمش نیوفتد؟
اخر عباس علمدار بود
علم مختص عباس بود
عباس قمر بنی هاشم بود
می دانم کوفیان شق القمر کردند
وا ویلا
واویلا خاتون درد کشیده
چه کشیدی
راستی
بقیه ی جنگ با توست خاتون
چشم اسرا با توست بانو
یزید را دگر گون می کنی
شام را ویران می کنی
مرحبا عجب شگفتی تو دخت فاطمه
لرزه بر چهار ستون کاخ انداختی
راستی بانو
مبادا از تازه عروس قاسم چشم برداری
قاسم کسی را نداشت
حتی از مادر هم دلش شکسته بود
قاسم چشمش از بالای نیزه به توست
مراقب یادگاری اش باش
خاتون درد کشیده
o*o*o*o*o*o*o*o
در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄ در سوگ جانان | قسمت چهارم ◄ در سوگ جانان | قسمت پنجم ◄
oOoOoOoOoOoO
سلام آقای جانان
امشب می خوام از لب تشنگان بگم
از عزیز کرده ات
از جگر گوشه ی رباب
از تاج سر اکبر
از شهید کوچک
به به
چه شاهزاده ای
شش ماهه بودنش ششصد تا تیر است برای دشمن
از اسمش پیداش
علی
اصغر
علی کوچک
پس باید هم چو جدش باشد
پس باید تیر سه شعبه را تاب بیاورد
واااای
امان
چه کشیدی آقا
گلویت را با خون سیراب کردند
الهی بمیرم برایت
مادرت چه کشید
حسین چه کرد
چرا سر گردان بود در پشت خیمه ها
گهواره ات را چه کردند
علی کجا بود تا بغلت کند
رقیه کجا بود تابت بدهد تا آرام گیری
عباس کجا بود تا نازت را بکشد
ببین چقدر خار چشمشان بودی که
با تیر سه شعبه حمله می کنند
تو فقط تشنه بودی
می دانم
تو با یه قطره آب سیراب می شدی
می دانم
اما
نمی دانم که چرا با خون سیراب کردند
آقا جون
اگر این دنیا آبت ندادند
عیبی ندارد
فاطمه کنار حوض کوثر منتظرت می ماند
اصغریم سن پهلوان اکبرین هم زادیسان
سنه شاهزاده دیلر،شاه حسینین اوغلی سان
^^^^^*^^^^^
در سوگ جانان | قسمت اول ◄ در سوگ جانان | قسمت دوم ◄ در سوگ جانان | قسمت سوم ◄